انسان موجودی است که همیشه عاشق رشد، پیشرفت و تعالی بوده است. سلسله مراتب نیازهای انسان به گونهای است که نشان میدهد انسان رسالتی بر دوش دارد. رسالت بشریت این است که باید به خودشکوفایی برسد. هرم مازلو همان چیزی است که به ما نشان میدهد سلسله مراتب نیازهای انسان به چه صورت است؟ بشریت باید چگونه نیازهای خودش را پوشش دهد؟ آیا اگر نیازهای اولیه زندگی خود را تأمین نکنیم هیچگاه به خودشکوفایی میرسیم؟
سوالات زیادی وجود دارد که آبراهام مزلو که یکی از بزرگان روانشناسی انسانگراست، به آنها پاسخ داده است. در صورتی که تمایل دارید با هرم مازلو(مزلو) آشنا شوید و بتوانید از این هرم ارزشمند در زندگی خود استفاده کنید، تا پایان این مقاله با ما همراه شوید. در این مقاله در کنار هم یاد میگیریم که چگونه باید نیازهای خود را بشناسیم و آنها را یکی پس از دیگری برطرف کنیم.
آشنایی با آبراهام مازلو، مبتکر هرم سلسله مراتب نیازهای انسان
آبراهام مزلو «Abraham Maslow» روانشناس انسانگرای آمریکایی است که در سال 1908 به دنیا آمد. شهرت او به خاطر ابتکار هرم سلسله مراتب نیازهای انسان است که به آن هرم مازلو هم گفته میشود. برخی از متخصصان و روانشناسان، آبراهام مزلو را پدر روانشناسی انسانگرا میدانند. او در مورد این نظریه خودش، کتابی به نام « انگیزه و تعصب » نوشت تا بتواند ابعاد این نظریه را به صورت مشخص، واضح و روشن به مخاطبان نشان دهد. وی در نهایت در سال 1970 میلادی (62 سالگی) چشم از جهان فروبست. سوالی که در اینجا پیش میآید این است که روانشناسی انسانگرا چه خصوصیاتی دارد؟ در ادامه این بخش به این موضوع میپردازیم.
روانشناسی انسانگرا؛ خوشبین نسبت به انسان
زمانی که آبراهام مزلو در زمینه روانشناسی کار و مطالعه میکرد، دو نظریه مهم بر فضای روانشناسی جهان حاکم بود:
- روانشناسی فرویدی: در روانشناسی فرویدی مسئله ناخودآگاه خیلی پررنگ است. در واقع گذشته انسان پاکشدنی نیست و همواره وی را مورد تأثیر قرار میدهد. در نتیجه خواستهها و تمایلات انسان، از گذشته و ناخودآگاه او سرچشمه میگیرد. در این نوع روانشناسی دید خوشبینانهای نسبت به انسان وجود ندارد؛ چون اگر انسان گذشته بدی داشته باشد، حتماً در آینده دچار مشکل میشود.
- روانشناسی رفتارگرا: در روانشناسی رفتارگرا، انسان به مثابه یک ماشین مکانیکی است که هر کار که میلمان بکشد میتوانیم با او بکنیم. بر اساس این نوع روانشناسی، انسان نیاز به تنبیه و پاداش دارد و شخصیت او با این دو ابزار شکل میگیرد.
آبراهام مزلو هیچگاه این دو نظریه را رد نکرد، بلکه معتقد بود که این دو نظریه درست است ولی فقط بخشی از شخصیت انسان را منعکس میکند و اگر به این دو نظریه بچسبیم، بخش مهمی از شخصیت انسان را نادیده گرفتهایم.
مازلو بر این باور بود که:
انسانها صرفاً با اجتناب از سختیها و دشواریها یا با حفظ وضعیت موجود، به رضایت نمیرسند. انسان به رشد میل و علاقه دارد و میخواهد کاری کند که تمام ظرفیت بالقوهاش به صورت بالفعل درآید.
نظریه او در سپهر روانشناسی جهان طوفان به پا کرد؛ زیرا حرف حساب مزلو این بود که انسانهای سالم هم تمایل دارند بهتر از چیزی که هستند بشوند. این صحبتها در فضایی مطرح میشد که رشد و پیشرفت، یک نیاز محسوب نمیشد و روانشناسان تمرکز خود را صرفاً روی درمان بیماران میگذاشتند.
در روانشناسی انسانگرایانه هم سایر روانشاسیها میبینیم که عامل وراثت روی انسان تأثیر میگذارد ولی مسئله این است که نقش تربیت از وراثت پررنگتر است. در این نوع روانشناسی انسان میتواند در حد توان خود پا در مسیر رشد و تعالی بگذارد و تا حد امکان خودش را به خودشکوفایی برساند. این نظریه باعث شد که روانشناسی انسانگرایانه، شاخهای از این علم در نظر گرفته شود که نسبت به انسان خوشبین است.
بررسی هرم مازلو
حال که با روانشناسی انسانگرا آشنا شدیم، میتوانیم پایه و اساس تفکر مزلو را به خوبی درک کنیم. آبراهام مزلو، نظریهای دارد که در این نظریه لایههای نیازهای انسان را به صورت مجزا مطرح میکند. از نگاه او انسانی که به دنبال رشد و تعالی باشد، نیازهای خود را یکی پس از دیگری برطرف میکند تا به هدف اصلی خود که خودشکوفایی است دست پیدا کند. به تصویر زیر نگاه کنید. این تصویر مربوط به هرم مازلو ، هرم سلسله مراتب نیازهای انسان یا همان «Maslow’s hierarchy of needs» است:
همانطور که در این هرم مشاهده میکنید، آبراهام مزلو نیازهای انسان را به پنج لایه یا پنج طبقه تقسیم میکند. این پنج لایه عبارت است از:
- نیازهای اولیه یا فیزیولوژیکی
- نیاز به امنیت
- نیاز به عشق، محبت و تعلق خاطر
- نیاز به رضایت درونی
- نیاز به خودشکوفایی
در حقیقت آخرین سطح از نیاز انسان که خودشکوفایی است، هدفی است که ما باید به دنبال آن باشیم. در واقع هدف و غایت زندگی ما خودشکوفایی است و ما باید تلاش کنیم که هر چه سریعتر به این مرحله برسیم. اگر نگاهی به بزرگان تاریخ خود بیندازیم، متوجه خواهیم شد که افرادی مثل مولانا، فردوسی، حافظ و غیره به مرحله خودشکوفایی رسیده بودند؛ زیرا توانستند تاریخ کشورمان را متحول و دگرگون کنند.
در هرم مازلو نیازهای انسان به پنج طبقه تقسیم میشود که طبقه اول و دوم آن (نیازهای اولیه و نیاز به امنیت)، نیازهای اساسی نامیده میشود. طبقه سوم و چهارم(نیاز به عشق و رضایت درونی)، نیازهای روانی هستند و طبقه نیاز به خودشکوفایی هم به نیازهای خودشکوفایی معروف است. در ادامه این بخش تصمیم داریم هر کدام از این نیازها را معرفی کنیم تا ببینیم در هر کدام از این طبقات چه خبر است:
1. نیازهای اولیه یا فیزیولوژیکی
این دسته از نیازهای انسانی، نیازهای ابتدایی و اساسی هستند که از همان دوران دبستان هم با آنها آشنا شدیم یعنی: خوراک، پوشاک و مسکن! در واقع در کنار این نیازها، باید مسائل دیگری را هم قرار دهیم که از جمله آنها میتوان به خواب، تنفس، دفع و نیازهای جنسی اشاره کرد. برخی از دانشمندان، ازدواج را هم در این طبقه قرار دادهاند. تا زمانی که نیازهای اولیه و فیزیولوژیکی انسان ارضا نشود، انسان به سایر نیازهای خود بیتوجه خواهد بود و اصلاً فرصت نمیکند که به سایر نیازهای خود بپردازد و آنها را عملی کند. از این رو اگر دنبال تعالی و خودشکوفایی هستیم، باید این نیازها را ارضا کرده باشیم.
2. نیاز به امنیت
نیازهای امنیتی هم از نیازهای اساسی انسان هستند. فرض کنید شخص در کشوری زندگی میکند که وقتی از منزل خارج میشود، واقعاً مشخص نیست که آیا به منزل برمیگردد؟ آیا ممکن است بر اثر یک حادثه جان خود را از دست بدهد؟
کودک انسانی را در نظر بگیرید. نیاز به خانواده یکی از نیازهای اصلی او است که در شاخه نیاز به امنیت قرار میگیرد؛ زیرا این خانواده است که امنیت جانی او را حفظ میکند. دانشمندان بر این باور هستند که نیاز به شغل، ثبات شغلی و امکانات هم در لایه نیاز به امنیت قرار میگیرد؛ زیرا فرد از طریق شغل میتواند بخشی از نیازهای اولیه خود را هم تأمین کند.
به توجه به مطالبی که تا به اینجای کار بیان شد، دو دسته از نیازهای انسان، نیازهای اساسی او هستند و تا زمانی که این نیازها برآورده و ارضا نشود، امکان دسترسی به لایههای بعدی هرم مازلو وجود ندارد. دو لایه بعدی این هرم که نیاز به عشق و رضایت درونی است، نیازهای روانی انسان هستند که به صورت کامل به این دو نیاز میپردازیم:
3. نیاز به عشق، محبت و تعلق خاطر
نیاز به عشق، محیت و تعلق خاطر دیگر نوعی نیاز اساسی است بلکه نوعی نیاز روانی و اجتماعی است. فردی که به این مرحله میرسد، نیازهای اولیه خود را برآورده کند و از نظر امنیتی، شغلی و اخلاقی هم جایگاه خوبی دارد و حالا آمده و میخواهد عاشق کسی باشد و مورد لطف و محبت او قرار گیرد.
انسان موجودی اجتماعی و نیاز دارد با دیگران معاشرت کند و احساس تعلق خاطر داشته باشد. اگر چنین نیازی در فرد به وجود نیاید و به درستی برآورده نشود، دسترسی به نیازهای روانی متعالیتر مانند عزت نفس و اعتماد به نفس بیمعنی و مفهوم میشود و اساساً رنگ میبازد.
در یک سری از افراد این لایه از نیازها پررنگتر از دیگران است. این افراد تمایل عجیبی به پذیرفته شدن از سوی دیگران دارند و تمایل دارند که همه جا از آنها به عنوان آدمهای سازگار و خوب یاد شود. این افراد در معرض یک خطر بزرگ به نام مهرطلبی قرار دارند که میتواند به یک گرفتاری تبدیل شود.
4. نیاز به رضایت درونی
مسئله نیاز به رضایت درونی که بخش متعالی نیازهای روانی و اجتماعی است، اهمیت زیادی در رسیدن انسان به هدف (خودشکوفایی) دارد. فردی که میخواهد به خودشکوفایی برسد، باید پیش از آن به عزت نفس رسیده باشد. مسئله عزت نفس یا « Self Esteem » یکی از مهمترین نیازهای انسان است. شخصی عزت نفس دارد که خودش را دوستداشتنی و خواستنی بداند و خودش را همانگونه که هست (با تمام عیب و نقصها) بپذیرد. انسانها وقتی نیازهای اساسی و نیاز به عشق و محبت را برای خود تأمین کردند و در این نیازها ارضا شدند، احساس میکنند که باید در ارتباط با دیگران هم از جهات مختلف قدر و منزلت داشته باشد و از نظر افراد دیگر هم محترم شمرده شوند.
در این مرحله است که دانشمندان تصور میکنند که افراد ممکن است با بیماریهای روانی مختلفی مواجه شوند؛ چون اگر فردی احساس کند که دوستداشتنی و خواستنی نیست و خودش را نپذیرد، در ارتباط با انسانهای دیگر از شرم و خجالت رنج میبرد. به همین خاطر است که باید برای ارضای نیازهای روانی متعالی بیش از هر چیز روی خودمان کار کنیم تا به مرحله احترام به خود برسیم و نیازهای درونی ما ارضا شود. برخی افراد، این دسته از نیازهای خود را از طریق اتومبیل گرانقیمت، طلا و زیورآلات، لباس شیک و خانه مجلل ارضا میکنند که اگر جنبه شهرت و نمایشی پیدا کند، حقیقتاً بیماری است.
5. نیاز به خودشکوفایی
خودشکوفایی ترجمه کلمه «Self Actualization» و هدف و غایت هر انسان است. ما در زندگی داریم تلاش میکنیم که این نیاز را برآورده کنیم و به مرحله ارضای این نیاز برسیم. این بخش در واقع اصلیترین و مهمترین بخش هرم مازلو است و هر انسانی باید نگاهش به این نیاز باشد تا بتواند رسالت خودش را به انجام برساند. چهار نیاز قبلی که به آنها اشاره شد، نیازهای مبتنی بر کمبود هستند ولی وقتی آن چهار نیاز ارضا شد، دیگر کمبودی وجود دارد و نوبت به ارضای نیازهای مبتنی بر رشد میرسد.
در این مرحله نیاز به صداقت، حقیقت، خلاقیت، زیبایی، خوبی و نیکی مطرح میشود. افرادی که خودشکوفا هستند، به خاطر کمبود برانگیخته نمیشوند. این دسته از افراد شیفته و عاشق رشد، پیشرفت و تعالی هستند. همه انسانها توانایی رسیدن به این مرحله را دارند ولی مسلماً تعداد افرادی که به ارضای نیازهای این مرحله میرسند، بسیار معدود هستند. از نگاه آقای آبراهام مزلو تنها 2 درصد از انسانها به چنین مرحلهای میرسند. حال این سوال در ذهن بسیاری از ما شکل میگیرد که چه افرادی خودشکوفا هستند؟ این افراد چه خصوصیات و ویژگیهایی دارند؟ در ادامه به پاسخ این پرسش مهم خواهیم پرداخت.
ویژگیهای مشترک افراد خودشکوفا
آبراهام مزلو 18 فردی که به خودشکوفایی رسیده بودند را انتخاب کرد و پس از مطالعه بسیار روی خصوصیات این افراد به این نتیجه رسید که بین این 18 نفر، چند خصوصیت مشترک وجود دارد. این خصوصیات عبارت است از:
- اولین خصوصیت این افراد آن است که واقعیت را آنگونه که هست میپذیرند. اگر امکان تغییر و بهتر کردن آن وجود داشته باشد، حتماً تلاش خود را میکنند ولی اگر امکان تغییر نیست، با آن کنار میآیند.
- افراد خودشکوفا در برخورد با خودشان و دیگران، واقعبینانه رفتار میکنند.
- این افراد تلاش میکنند که در تمامی عرصهها، عقل را به میدان بیاورند.
- فرد خودشکوفا، روحیه طنز را در درون دارد و سرشار از حس انساندوستی است.
- این افراد برای سایر فرهنگها، احترام قائل هستند.
- فرد خودشکوفا، احترام را قبول ندارد و به جای آن حرمت را مینشاند. احترام یک معنای نابرابر است ولی حرمت به معنای یک جایگاه برابر بین دو فرد است.
- دیدگاههای سیاسی افراد خودشکوفا، کاملاً دموکراتیک و مبتنی بر آزادی و برابری است.
- کسی که به خودشکوفایی برسد، با افراد بسیار معدودی ارتباط عمیق و حسی برقرار میکند.
- این دسته از افراد تلاش میکنند که از تجربیات دیگران درس بگیرند و درک عمیقی از تجربیات خودشان در زندگی دارند.
- نقاط قوت و ضعف خود را میشناسند و برای بهبود نقاط قوت و کمرنگ کردن نقاط ضعف خود تلاش میکنند.
- فوقالعاده صادق هستند و با تظاهر و دورویی مشکل اساسی دارند.
- مسئولیتپذیری و سخت کوشی مهمترین خصوصیت این افراد است.
- دوستی عمیقی با ندای درونی خود دارند و در مسیر رشد و پیشرفت به روشهای قدیمی متوسل نمیشوند و بر این باور هستند که باید مسیری را بروند که ندای درونی به آنها اعلام میکند.
البته روش مازلو برای پی بردن به خصوصیت افراد خودشکوفا با انتقادات زیادی همراه بود و بسیاری از تحلیلگران و پژوهشگران این پژوهش او را قبول نداشتند؛ زیرا او فقط 18 نفر را مورد بررسی قرار داد و از طرفی این افراد تماماً از طبقه تحصیلکرده و سفیدپوست بودند. دینیر یکی از پژوهشگرانی بود از سال 2005 تا 2011 روی هرم مازلو کار کرد تا حقیقت آن را در جوامع مختلف درک کند. در نهایت به این نتیجه رسید:
در صورتی که مردم در یک جامعه به سختی نیازهای اساسی خود را برطرف کنند، قطعاً فکرشان روی رفع این نیازها متمرکز خواهد بود. همچنین لازم نیست که افراد نیازهای یک بخش را به صورت کامل برآورده کنند تا بتوانند سراغ نیازهای بعدی بروند. دینیر بر این باور است که نیازهای انسان مستقل از یکدیگر هستند. درست است که اگر نیاز به امنیت رفع شود، بهتر میتوان عاشق شد و کسی را دوست داشت ولی این نیازها به یکدیگر وابسته نیستند.
اصلاحاتی در هرم مازلو
هرم مازلو مورد توجه بسیاری از روانشناسان قرار گرفت و به همین خاطر مطالعات زیادی روی آن انجام دادند و در نهایت سه لایه یا طبقه دیگر به هرم مازلو افزودند. این هرم پس از اصلاحاتی که روی آن انجام شد، به هرمی با 8 لایه تبدیل شد. این هشت لایه عبارت است از:
- نیازهای اولیه و فیزیولوژیکی
- نیاز به امنیت
- نیاز به عشق، محبت و تعلق خاطر
- نیاز به رضایت درونی
- نیازهای شناختی
- نیازهای زیباییشناسی
- نیاز به خودشکوفایی
- نیاز به تعالی
سه نیاز مهم به این هرم اضافه شده که نیازهای شناختی، زیباییشناسی و نیاز به تعالی است. در نیازهای شناختی، انسان تمایل به کشف، جستجو، پیشبینی، آگاهی و درک دارد. در نیازهای زیباییشناسی با نیاز به تعادل و زیبایی روبرو میشویم و نیاز به تعالی آن نیازی است که باعث میشود به دیگران کمک کنیم که آنها هم به رشد روانی دست پیدا کنند.
در زندگی خود به هرم مازلو توجه ویژه داشته باشید
آبراهام مازلو بر این باور بود که تا نیازهای طبقات پایینتر هرم سلسله مراتب نیازهای انسان برآورده نشود نمیتوان نیازهای طبقات بالاتر را برآورده کرد. شاید این تفکر با اشکالاتی همراه باشد ولی اگر بتوانیم نیازهای طبقات پایینتر این هرم را برآورده کنیم قطعاً در برآورده کردن نیازهای بعدی موفقتر خواهیم بود؛ زیرا میتوانیم تمرکز بیشتری روی نیازهای بعدی خود داشته باشیم. در صورتی که از مطالب این مقاله لذت بردید پیشنهاد میشود مقاله 9 راه برای ساختن یک عادت جدید و تغییر یک عادت بد را مطالعه کنید.
آیا تاکنون در صحنه زندگی به اهمیت هرم مازلو پی بردهاید؟ از نظر شما انسانها چه نیازهای دیگری دارند که در این هرم به آنها اشاره نشده است؟ از نظر شما باید نیازهای یک طبقه را برآورده کرد و سپس سراغ طبقه بعد رفت؟ لطفاً نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید.
منبع : سایت همیار آکادمی
امتیاز این نوشته
امتیاز
در زندگی خود به هرم مازلو توجه ویژه داشته باشید!! آیا تاکنون در صحنه زندگی به اهمیت هرم مازلو پی بردهاید؟ از نظر شما انسانها چه نیازهای دیگری دارند که در این هرم به آنها اشاره نشده است؟ از نظر شما باید نیازهای یک طبقه را برآورده کرد و سپس سراغ طبقه بعد رفت؟ لطفاً نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید.